ابعاد تمدنی ميانه‌روی اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

برای همه کسانیکه اسلام را بررسی و مورد مطالعه قرار داده اند روشن است که خداوند متعال هدف از آفریدن همه آفریده ها را به کمال رسیدن آنها قرارداده، بدین معنی که استعدادهای ذاتی نهفته و بالقوه آنها باید به فعلیت برسند، این همان چیزی است که وجدان فطری انسان هنگامیکه طراحی الهی هستی و هماهنگی و هدفدار بودن خلقت را ملاحظه می کند درک می نماید.

در مورد آفرینش انسان قرآن کریم هدف از خلقت او را بگونه ای روشنتر مشخص می نماید ومی فرماید: و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون[۱] جن و انس را نیافریدم مگر برای پرستش خودم. چنین چیزی نشان می دهد که تکامل انسان زمانی صورت می پذیرد که ویژگی بندگی خداوند متعال در او به عنوان یک فرد ریشه بدواند. اوج کمال فرد در شخص پیامبر تجلی می یابد و بالاترین صفتی که به پیامبر داده می شود «نعم العبد» است یعنی او بهترین بنده خدا است.

خداوند تبارک و تعالی می فرماید: و وهبنا لداوود سلیمان نعم العبد انه اواب۲ ما سلیمان را که بهترین بنده و توبه کننده بود به داود بخشیدیم.

و هنگامیکه شخص مؤمن برای رسول خدا و سرور کائنات به پیامبری شهادت می دهد، بندگی او را بر پیامبری اش مقدم می شمارد و می گوید: اشهد أن محمدأ عبده و رسوله گواهی می دهم که محمد بنده و پیامبر او است. این موضوع بر جامعة انسانی نیز صدق می کند. بندگان صالح و شایسته خدا و در سرلوحه آنها پیامبران برای برپائی جامعة عابد و بندة خداوند تلاش می کنند .

ولقد بعثنا فی کل امة رسولاً ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت۳ ما در هر امتی پیامبری مبعوث کرده ایم که خداوند را پرستش کنند و از طاغوت بپرهیزند . بنابراین راه و روش صحیح، متوازن و تکامل بخش، پیروی کردن از  دو خط است ، خط بندگی خداوند و خط پرهیز و دوری جستن از طاغوت و این دو دستاورد عمدة بندگی مطلق برای خداوند متعال است.

بنابراین ما در اینجا با جزئیات و توضیح بیشتری برای بندگی ربرو هستیم و آن بندگی خدا و مخالفت با طاغوت است.

ولی اینها چه معنائی دارند؟

عبادت در مفهوم اسلامی بطور خلاصه به معنای هموار ساختن زندگی برای اطاعت خداوند متعال و اجرای دستورها و نهی های اوست.

یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم۴

ای کسانیکه ایمان آورده اید پاسخ مثبت دهید به خدا و پیامبر او زمانی که شما را به چیزی که ضامن حیات شما است دعوت می نماید.

این معنی در برگیرندة بندگی به معنای اخص همچون نماز و روزه است که زندگی در آن خلاصه نمی شود بلکه همة زندگی به مسجد و نماز تبدیل می شود.

اما طاغوت: بطور خلاصه آن کسی است که از حد اعتدال و میانه روی مورد نظر اسلام تجاوز نماید . تجاوز و طغیان بمعنی فرا رفتن از حد تعیین شده است چنانکه که راغب۵ در تفسیر این آیه شریفه می گوید: انا لما طغی الماء حملنا کم فی الجاریة۶ ما براستی هنگامیکه آب بالا آمد شما را بر کشتی سوار کردیم.

اعتدال و میانه روی اسلامی بمعنای: عدل، توازن، حکمت، خرد و قرار دادن هر چیزی در جای خود است به گونه ای که هدف از آن تحقق یابد، البته مقیاس و سنجش کمّی نخواهد بود . و چنانچه امت اسلامی امت وسط و معتدل باشد (وکذلک جعلناکم امة واسطاً)۷ به خاطر پیروی از پیامبر اکرم که اسوة همگان است، الگو و اسوة تمدنی برای دیگر امتها  خواهد بود.

چنانچه به مفهومهائی که اسلام از آن نفرت دارد رجوع کنیم خواهیم دید که آن مفهومها از حد اعتدال و میانه روی بیرون است بنابراین  الحاد، شرک، فاحشه، تهور، اسراف و نظایر آنها و حتی رهبانیت، بخل، ترس و عدم احساس مسؤولیت نوعی تجاوز وعدم پایبندی به حد شرعی است.

بنابراین معیار آن حد انسانی است که خداوند متعال برای بندگان خود قرار داده است . و شاید به خاطر آشکار بودن آن  با وجدان انسانی قابل درک باشد مثل طیبات و خبائث. ولی دیدگاه الهی تصویر کاملی از حد اعتدال و یا حد طبیعی که خارج شدن از آن بمعنای خارج شدن از خود و فراموش کردن آن است، به ما می دهد . در اینجا است که این تعبیر زیبای الهی خود را نشان  می دهد: نسوا الله فأنساهم أنفسهم اولئک هم الفاسقون۸ . خدا را فراموش کردند خدا نیز خودشان را از یادشان برد آنان از جمله فاسقان اند.

درست همانگونه که هسته هنگامیکه از جایگاه طبیعی خود بیرون می آید فاسد می شود که اعراب آن را هسته فاسقه می نامند.

امنیت بشریت نیز در طول تاریخ در معرض تهدید سرکشان و فاسقان بوده است. از اینرو چنانچه به جویهای خون و اشکها و تجاوز به حرث و نسل و ناموس و انسانیتها نگاه کنیم به آسانی می توانیم به تعبیر شهید محمد باقر صدر آن را ناشی از دو مظهر از مظاهر سرکشی بدانیم:

اول: گمراهی و وابستگی، دوم: غلو در هواداری و متحول نمودن حقیقتهای نسبی به حقیقتهای مطلق که اسلام از آن بنام (الحاد) و (شرک) یاد کرده است ، این دو در یک نقطة اساسی به هم می رسند و آن جلوگیری از  انسان در مسیر تکامل و استمرار خلاقیت و شایستگی است۹. اما علاج آن همان ایمان به خداوند یکتا و احساس مسؤولیت در برابر اوست.

بی ایمانی یا ایمان به خدایان ساختگی نمودهایی از طغیان گری  و به عبارت دیگر دو عامل بزرگ طیغان گری  هستند که موجب گریز از مسؤولیت یا تشدید پرستش ذات یا سنگ یا حاکم، اسطوره، مقام، مال، قدرت و یا شهوت می شوند. این امور که همه نسبی هستند در اثر جهل و نادانی به اموری مطلق تبدیل شده و درنتیجه ویرانی و ویرانگری و تهدید امنیت انسانی را در عرصه های مختلف به دنبال خواهند داشت.

ما می توانیم گونه های فراوانی از امنیت انسانی را تصور نمائیم: امنیت فکری، اجتماعی، اخلاقی، انسانی، خانوادگی، بهداشتی، زیست محیطی، سیاسی، اقتصادی و غیره. که سرکشی و فرا رفتن از حد و مرز و افراط و تفریط همة این امنیتها را تهدید می کند.
فرعون نمونه ای از سرکشی است که متون قرآنی از او یاد می کند:
اذهبا الی فرعون انه طغی۱۰

نزد فرعون بروید که او سرکشی کرده است.

وان فرعون لعال فی الارض و انه لمن المسرفین۱۱

و بدرستی که فرعون در زمین برتری جویی می کند و از اسرافکاران است.

حتی ایمان هم نیاز به اجازه گرفتن از او داشت:

 قال فرعون آمنتم له قبل ان آذن لکم۱۲
فرعون گفت شما پیش از آنکه من به شما اجازه بدهم به او ایمان آورده اید؟

او سمبل تهدید حضور مردم و نسل و خلق بود:

ان فرعون علا فی الارض و جعل اهلها شیعاً یستضعف طائفة منهم یذبج ابناءهم و یستحیی نساءهم انه کان من المفسدین.۱۳

براستی که فرعون در زمین برتری جست و مردمان آن را گروه گروه کرد و گروهی از آنها را ناتوان کرد،  پسران آنها را سر می برید و زنانشان را زنده نگه می داشت به راستی که او از مفسدان بود.
فرعون سمبل سبک شماردن امت بود:

فاستخف قومه فأطاعوه انهم کانوا قوماً فاسقین۱۴
او قوم خود را سبک شمرد آنها نیز از او پیروی کردند. به درستی که آنها قوم فاسقی بودند.

شایسته است که پس از شناخت اجمالی و تفصیلی شیوه های طاغوتی و فرعونی دربارة  نقش اسلام در تحقق امنیت انسان ها سخن بگوئیم:

اسلام با نظام اخلاقی و تربیتی خود برای فراهم کردن امنیت اخلاقی تلاش می نماید:

هو الذی بعث فی الأمیین رسولاً منهم یتلو علیهم آیاته ویزکیهم.۱۵

او در میان مردم بی سواد پیامبری از خودشان مبعوث کرد که آیاتش را برایشان بخواند و آنها را تزکیه و پاک کند.

و با تحریم مفاسد اخلاقی که انسانیت انسان را می کشد، هر چیزی که فضای انسانی اخلاقی را به لوث می کشد نفی می نماید.
و با تشکیل ساختار خانواده  و نفی همة عواملی که باعث سوق دادن غریزه ها بسوی بی بندوباری و یا ارضای نادرست گردد امنیت احتماعی را فراهم می نماید.

و با ارائة نظامی اجتماعی و متعالی معیارهای مادی همچون رنگ، زبان، نژاد، قبیله و جغرافیا را که باعث چند دستگی مردم می شود محکوم می نماید.

و نیز با تضمین کامل حقوق،  کرامت و آزادی انسان ها و تأمین اجتماعی و اقتصادی آنان و نیز مخالفت با عوامل تخریب همچون بخل، غصب، حرام خواری، تمرکز ثروت، اسراف، ریخت و پاش، بی دینی، فاحشگی، آدم کشی و غیره، در تحقق اهدافش تلاش می نمایند.

و با عمل کردن به اصل شورا و ولایت و تعمیم مسؤولیت به تضمین مشارکت مردمی و سیاسی تلاش می کند، این مسائل آنقدر بدیهی و روشن است که نیاز به توضیح بیشتر ندارد.

اسلام در راستای اصول انسانی و در سطح تمدنی خود در صدد تحقق امنیت و صلح عادلانه برای همة بشریت است. و حتی اگر ناچار به جنگ شود این جنگ بسیار پاکیزه و تنها به پاسخ دادن به متجاوزان محدود خواهد بود. وچیزی متوجه بی گناهان نخواهند شد، و حتی طبیعت نیز در امان و سالم خواهد ماند . رسول اکرم (ص) به اصحاب خود توصیه می کند:

سیروا باسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله ، لا تغلوا . لا تمثلوا ، و لا تغدروا ، ولا تقتلوا شیخاً فانیاً، و لا صبیاً و لا امراة ، و لا تقطعوا شجراً الا أن تضطروا الیها….۱۶

به نام خدا و با یاد خدا و در راه خدا و بر آئین رسول خدا حرکت کنید، غلو نکنید و مثله نکنید، از پشت حمله نکنید، پیرمردان فرتوت، کودکان و زنان  را نکشید و درختی را از جا نکنید مگر اینکه ناچار شوید.

امنیت محیط زیست،  طبیعت و حیوانات از نظر اسلام تأمین است و قاعدة لاضرر و لا ضرار فی الاسلام یک قاعدة عمومی است که مانع آسیب رساندن به محیط زیست می شود و شکی نیست که زیان رساندن به محیط زیست آسیب به همة بشریت است.

اسلام طبیعت را در اختیار بشر قرار داده است تا  شکرگذار نعمت خدا باشد و کفران نعمت نکند:

و آتاکم من کل ما سألتموه و ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها ان الانسان لظلوم کفار۱۷.

خداوند هرچه از او خواسته اید به شما داده است و چنانچه بخواهید نعمتهای او را بشمارید نمی توانید و به راستی که انسان ستمگر است و کفران نعمت می کند.

حتی روابط دوستی و عاطفی می تواند میان شخص مسلمان و طبیعت بر قرار شود ، پیامبر اکرم (ص) از کنار احد گذر می کند و می فرماید: هذا جبل احد یحبنا و نحبه۱۸، این کوه احد است که ما را دوست دارد و ما نیز او را دوست داریم.

و این وعدة الهی همچنان در اندیشة مسلمان به عنوان یک هدف باقی می ماند که پیوسته به سوی آن حرکت می کند:

وعد الله الذین آمنوا و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الأرض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم ولیبدلنهم من بعد خوفهم امناً یعبدوننی لا یشرکون بی شیئاً و من کفر بعد ذلک فأولئک هم الفاسقون.

خداوند به کسانیکه ایمان آورده و عملشان شایسته باشد وعده داده است که آنها را در زمین جانشین خود قرار دهد همانگونه که پیشینیان را جانشین خود قرار داد و دین آنها را که مورد رضایت او است حاکم خواهد کرد و ترس آنها را به امنیت تبدیل خواهد نمود تا مرا بندگی کنند و چیزی را شریک من قرار ندهند و کسانیکه پس از آن کفر بورزند به درستی در زمرة فاسقان هستند.

جامعة اسلامی همان جامعة جانشین، برخوردار از امنیت، عبادت کنندة پروردگار و در امان از دشمنان خارجی و داخلی است و برقراری چنین جامعه ای هدف پیامبران است که در آن عبادت خدا  و دوری از طاغوت تحقق می یابد.

اگر با نگاهی واقع بینانه و با منطق کلی انسانی تروریسم را به معنای «هر کاری که از نظر وسیله یا هدف با وجدان انسانی هماهنگ نباشد وامنیت را به شیوه های مختلف به خطر اندازد» تفسیر نمائیم، خواهیم دید که اسلام با تمام توان در مقابلش می ایستد و برای ریشه کن کردن آن تلاش و کوشش می نماید.

البته ما نمی توانیم معلول را از بین ببریم ولی علتها همچنان باقی باشد. بیشتر مظاهر تروریسم که شاهد آن هستیم، به عوامل زیادی مربوط است از جمله:

الف) گسترش نادانی، تعصبات کور و نگرش تاریک به جهان .
ب) گسترش فقر و گرسنگی و محرومیت: کاد الفقر ان یکون کفراً.
ج) گسترش ستم، استبداد، قهر خشونت و سلب حقوق و آزادیهای مشروع انسان ها.

د) نبودن انگیزة معنوی، افت سطح  ارزشی و گسترش روحیه حریص و کور حیوانی.

تا زمانیکه طرحها و برنامه های جهانی و دلسوزانه برای از بین بردن این علتها و کاهش تأثیرات آن وجود نداشته باشد این عوامل همچنان تروریسم را ایجاد خواهند کرد.

و فرا تر از همة این مسائل ما شاهد آنیم که کشورهای بزرگ که تاریخ آنها  با جنگ، ویرانی و تروریسم گره خورده است خود را سرآمد مبارزه با تروریسم می دانند در حالیکه حتی در جنگ تحمیلی خود علیه تروریسم کثیف ترین شیوه های آن را بکار می گیرند و رژیمهای تروریستی و فاشیستی به تمام معنای این کلمه، همچون رژیم صهیونیستی را پشتیبانی می نمایند.

از این رو ما در دیدارهای خود خواستار انجام تلاش های زیر در سطح جهانی و اسلامی شده ایم:

موضع پیشنهادی در سطح بین المللی

بعنوان یک گام راهبردی برای باز دارندگی از تروریسم به هر شکل از شکلها، محتوا و منابع آن، اقدام سازمان ملل متحد را برای بعهده گرفتن این برنامه لازم می دانیم ، با این شرط که ساز و کار های تازه ای برای آن فراهم آورد که مانع اقدام کشورهای بزرگ به منحرف کردن این طرح در جهت منافع ویژه خود شود ، و برای تأمین هدفهای استکباری فشارهای خود را متوجه سازمان ملل متحد نماید. از اینرو سازمان ملل متحد می تواند مرجع جهانی در مبارزه فراگیر علیه تروریسم و بر قراری صلح عادلانه در زمین شود.

ما موفقیت این مبارزه را در گرو تحقق موارد ذیل می دانیم :
۱- برابر بودن حقوق و وظایف کشورهای عضو در سازمان ملل متحد و جلوگیری از سلطة یک کشور و یا چند کشور بر تصمیمات این سازمان، به ویژه آنچه به مکانیزم غیر عادلانه آن ارتباط دارد و شورای امنیت تصمیمات خود را از طریق آن اعمال می نماید . این مکانیزم برای مثال باعث ادامة تروریسم در بسیاری از کشورهای جهان از جمله در فلسطین شده است. زیرا  ایالات متحده آمریکا با استفاده از حق وتو در این شورا دهها بار از صدور قطعنامة شورای امنیت علیه تروریسم صهیونیستی جلوگیری کرده است.

۲- بر طرف کردن ستم از ملت فلسطین و دیگر ملل مجاور ملت فلسطین که در معرض تروریسم و نقض حقوق بشر از سوی رژیم صهیونیستی قرار دارند.

۳- ایجاد یک مکانیزم بین المللی برای جلوگیری از پشتیبانی کشورهای بزرگ از رژیم های خودکامه و نژادپرست و نیز از سازمانها و گروههای تروریستی.

۴- مبارزه با فقر، نادانی، تعصب کور، بیماری و هر گونه مظاهر عقب ماندگی و بیماری های ناشی از  تمدن امروزی و نیز مبارزه رسانه های تبلیغاتی که خشونت و نژاد پرستی را تشویق و معنویتها و ارزشهای اخلاقی را در سطح جهان تضعیف می نمایند زیرا زمینة مناسبی را برای پرورش گرایشهای تروریستی ایجاد می نماید.

و برای رسیدن به اهداف خویش باید از راهکارهای زیر بهره جست:
الف) تعمیم منطق گفتگو میان تمدنها و ادیان
ب)تشویق دموکراسی سازگار با ارزشها
ج) کمک به اجرای برنامه های توسعه در جهان
د) تقویت سازمانهای بین المللی و زدودن عناصر سلطه گری از آن.
ه) بالا بردن سطح معنوی و ارزشها ی اخلاقی، تضمین نقش دین و احترام به نقش خانواده در روند سازندگی جامعه.
و) به خدمت گرفتن فن آوری اطلاعات به نفع بشریت.
ز) تقویت جنبه های انسانی هنر و بکارگیری آن به نفع هدفهای والا
۵- جلوگیری از سوء استفادة کشورهای غربی از رویدادها در راه ایجاد کشمکش میان تمدنها و ادیان و انتقام گیری از برخی رژیمها به زیان ملتها.

۶- کاهش رنجهای ملتهای فلسطین و عراق، ارائة کمکهای غذائی، لباس، سر پناه، دارو و دیگر ابزار زندگی به آنان، تلاش برای عقب نشینی کامل نیروهای آمریکائی و غیره از این کشور و بازگشت حاکمیت به مردم آن.

۷- ادامه گفتگو میان نخبگان بشریت و پیروان ادیان، تمدنها و مذاهب و گسترش و تعمیق آن به منظور ایجاد افکار عمومی جهانی که بتواند نقش خود را در گسترش عدالت، صلح و دوستی میان ملل جهان ایفا نماید.

بی تردید صلحی که ما و بشریت خواهان آن هستیم همان صلح عادلانه ای است که فرصتها در آن برای همگان برابر و هر صاحب حقی به حق خود برسد، با ستمدیده عادلانه برخورد شود و متجاوز مجازات شود. زیرا برقراری صلح عادلانه تنها تضمین کنندة ریشه کنی خشونت و تروریسم است . اما صلح تحمیلی و غیر عادلانه بیشتر راه مشکلات را هموار ساخته آن را مثل آتش زیر خاکستر بر جای خواهد گذاشت. زیرا جنایتکار و قربانی در آن برابر، حقوق مردم تضییع و سیاست عمل انجام شده حاکم خواهد ماند. و سرانجام اقدامهای خشونت بار قبلی و شاید شدید تر از آن باز خواهد گشت و بدین سان صلح غیر عادلانه عاملی برای ادامة مشکلات و کانونی برای بحرانها خواهد بود، چیزی که ما امروز شاهد آن در بسیاری از کشورهای جهان هستیم.

راه برون رفت از مشکلات در گسترة جهان اسلام خیلی آشکار است و تحقق آن در موارد ذیل تأمین می شود:

یک: بالا بردن سطح شناخت و آگاهی تودهای مردم در زمینه های گوناگون (شناخت اسلام و هدفهای آن، درک صحیح اوضاع موجود و شناخت تکلیف و وظیفه)

دو: تلاش برای اجرای شریعت اسلامی در همة امور زندگی.

سه: به اجرا در آوردن روندی تربیتی و فراگیر برای قشرهای گوناگون مردم براساس  ارزشهای اسلامی.

چهار: تلاش در  ایجاد اتحاد و یک پارچه سازی موضع امت اسلامی بطور عملی  به دور از خیال بافی و سازش پذیری، با پیروی از برنامه ای معتدل و واقعگرایانه و با توجه به هدفهای از پیش تعیین شده.

 پنج : تلاش برای تقویت نهادهای فراملیتی اسلامی و فراهم نمودن امکانات و آزادی عمل برای استفاده بیشتر از مکانیزم های جدید، فعال و مثمر ثمر.

شش: برنامه ریزی فراگیر برای بهره گیری بهتر از امکانات سیاسی، اقتصادی، تبلیغاتی جغرافیایی و مادی و امکانات مردمی، علمی و فرهنگی و بسیج نمودن آن در روند رویاروئی.

هفت: تلاش برای حل برخی کشمکشها ی جانبی و یا کنار گذاشتن و به تعلیق درآوردن آن به منظور رسیدن  به اهداف مهمتر و پاسخگوئی به اولویتها.

هشت: پشتیبانی از اقلیتهای مسلمانان موجود در کشورهای جهان که جمعیت آنها بالغ بر یک سوم کل جمعیت مسلمانها می شود و تاکید بر:

۱ _  موجودیت:
۲ _  وحدت

۳ – هویت آنها  و تقویت زمینه های همبستگی آنان با امت اسلامی .

نه: تاکید بر حمایت از نهادهای خیریه، امدادی و تبلیغاتی و رها نکردن آنها به حال خود و جلوگیری از گرفتارشدن شان در اختلافات جانبی، مذهبی و سیاسی.

ده: حفظ اصالت آموزش، استقلال نهادهای آموزشی و عدم پذیرش فشارهای خارجی به منظور ایفای نقش خود به بهترین وجه .

یازده: استفاده بهینه از نهادها و سازمانهای بین المللی غیر دولتی در راه تامین منافع عادلانه خود.

دوازده: ایستادگی قاطعانه در راه مسائل سرنوشت ساز خود _ که مهمترین آن مسئلة فلسطین است _ و برنامه ریزی برای آن. در این زمیه موارد ذیل را پیشنهاد می کنیم:

  1. بسیج کردن همة تلاشهای اسلامی جهت ناکام سازی طرح شارون برای به زانو در آوردن ملت فلسطین و پایان دادن به انتفاضة قهرمان با پشتیبانی از پایداری و مقاومت شجاعانة این ملت.

    بسیج امکانات برای کمک به آوارگان فلسطین و بازسازی خرابیها و درخواست از کشورهای ثروتمند برای تأمین هزینه های مربوطه.

    تأکید بر اسلامی بودن مسئلة فلسطین و بکارگیری امکانات جهان اسلام به نفع آن.

    اتخاذ همه روشها برای استفاده از امکانات قانونی و محافل بین المللی در راه افشای جنایات صهیونیستی.

    اجازه ندادن به آمریکا برای تکروی در مسئلة فلسطین و نظایر آن و عدم اعتماد به راه حلهای آمریکائی.

    برنامه ریزی جدی برای بازگشت به سیستم تحریم همه جانبة رژیم غاصب صهیونیستی و حمایت کنندگان  آن و اجرای فوری تحریم های مردمی.

    فعال نمودن نقش سیاسی سازمان کنفرانس اسلامی در این زمینة و به ویژه در زمینة مطالبة به اجرا در آوردن قطعنامه های بین المللی .

    تلاش بین المللی در راه ارائة تعریفی فراگیر برای تروریسم و تفاوت قائل شدن میان آن و مقاومت مشروع.

    اعطای پوشش حقوقی به مقاومت ملت فلسطین.

    لزوم استفاده فعال از امکانات سازمانهای غیر دولتی همانند اقدام کنفرانس (دوربان) در آفریقای جنوبی.

و سر انجام تأکید می کنیم که:
تمدن اسلامی که قرآن کریم و سنت پیامبر (ص) آن را به ارمغان آورده،  نمونه هائی از تمدن انسانی و والا در زمینه های زیر ارائه نموده است:

  • گفتگو با پیروان سایر ادیان بلکه همة غیر مسلمانان  حتى مشرکان و حفظ احترام آنان
    پذیرش تکثر دینی، مذهبی و فرهنگی
    جنگ پاک و عاری از ویرانگری و کشتار جمعی
    پذیرش عهدنامه ها و اجرای کنوانسیونهای داخلی و بین المللی
    احترام به حقوق انسان ها بلکه حیوانات و محیط زیست
    احترام به اماکن عبادی و مذهبی دیگران
    تلاش برای حمایت از عدالت و دفاع از مستضعفان، محرومان و گرسنگان.

    تلاش برای اشاعة روح گفتگوی اصولی، انسانی و سالم با تعیین محل  نزاع، وپیروی از شیوه های علمی، حفظ تناسب میان گفتگو کنندگان،  احترام به طرف مقابل، رد روش های جنجالی،  اعمال روشهای شایسته و غیره.
    آزادی امت در انتخاب رهبران و سرنوشت خود و مسؤولیت حاکم در برابر همة افراد جامعه حتی اگر پیرو دین دیگری باشند.

    پیشبرد صلح و تأیید راه حلهای مسالمت آمیز حتی با فرض وجود توطئه.

    تبادل تمدنی با همة  ملت ها و در همه حال و همه جا به دنبال علم و دانش بودن

    کشش و انگیزش به سوی  بخشش،  تسامح، تعاون، ایثار و سایر ارزشها.

چنین تمدنی شایسته متهم شدن به افراط گری، خشونت، تروریسم و اشاعه ترس از آن (اسلاموفوبیا) راه اندازی جنگ صلیبی علیه آن، برنامه ریزی برای ایجاد تردید در ارزشهای آن و دست زدن به تهاجم فرهنگی علیه آن نیست.

[۱] _ ذاریات / ۵۶.
۲  _ ص/ ۳۰.
۳ _ نحل / ۳.
۴ _ انفال/آیه ۲۴.
۵ _ مفردات الراغب ، ص۳۰۵.
۶ _ الحاقة/آیة ۱۱.
۷ _ بقره/ ۱۴۳.
۸ _ الحشر/ ۱۹.
۹ _ الفتاوی الواضحة، ص ۵۹۵.
۱۰ _ طه/۲۳.
۱۱ _ یونس/۸۳..
۱۲ _ اعراف/۱۲۳.
 ۱۳_ قصص /۴.۱۳.
۱۴ _ زخرف/۵۴۱۴ .
۱۵_  جمعه/۲.۱۵.
۱۶ _ کنز العمال ، ج۴،ص۲۲۳،و الکافی،ج۵ ص ۲۷ ، و غیره.
۱۷ _ ابراهیم/ ۳۴.
۱۸ _ الصحاح.